همه رفتند، گدا باز، گدا مانده هنوز..........شب عید است و خدا عیدی ما مانده هنوز
دهه آخر ماه اول راه سحر است..........بعد از این زود نخوابیم، دعا مانده هنوز
عیب چشم است اگر اشک ندارد،ور نه......سر این سفره ی تو حال و هوامانده هنوز
کار ما نیست به معراج تقرّب برسیم..........یا علیّ دگری تا به خدامانده هنوز
گوئیا سفره ی او دست نخورده مانده است.....او عطا کرد، ولی بازعطا مانده هنوز
گریه ام صرف تهی بودن اشکم نیست..........دستم از دامن محبوب جدامانده هنوز
وای بر من که ببینم همه فرصت ها رفت..........باز در نامه ی من جرم وخطا مانده هنوز
یک نفر بار زمین مانده ی ما را ببرد..........کس نپرسید که اینخسته چرا مانده هنوز
هر قدر این فتنه گری رنگ عوض کرد ولی..........دل ما مستعلی، شکر خدا مانده هنوز
تا که در خوف و رجائیم توسل باقی است..........رفتامروز ولی روز جزا مانده هنوز
هر چه را خواسته بودیم، به احسان علی..........همهرا داد، ولی کرب و بلا مانده هنوز